گاه نوشت

به بهانه ی روز جهانی مبارزه با برده داری

برده ی زمان

برده داری، به گمانم کمی آن طرف تر از آغاز خلقت به دنیا آمده است. از همان زمان که چیزی به نام «تمدن»، جان گرفت.

تقریبا می توان گفت همه ی جوامع شکوفا و غیرشکوفای تاریخ، هم برده بوده اند و هم برده دار. ویل دورانت، در تاریخ تمدنش حتی از آدمخواری آدم های نه چندان اولیه هم می نویسد. چنان که در برخی قبایل، زنان و کودکان را مانند گوسفندِ قربانی می پروراندند تا در جشن های سنتی خود، آنان را تناول کنند. در نظر ویل دورانت، چنان که در جلد اول تاریخ طولانی اش از مشرق زمین می نویسد، بازرگانی، بزرگترین اسباب پریشانی عالم اولیه بوده است چرا که به محض خلقت مفهوم مالکیت، انسان هم جزو طبقه بندی اموال قرار گرفت و عدم توازن قدرت، عده ای را غلام و عده ای دیگر را ارباب کرد.

اولین دسته ی بردگانِ سودمند در نظر بشر، اسیران جنگ های پیاپی تاریخ بوده اند و رفته رفته، نظام بردگی حتی با مشیت الهی در برخی ادیان سازگار شد و حتی بولس حواری، این سازمان را تقدیس کرد.

برده داری اندیشه

تاریخ برده داری، مرز نژادی یا جغرافیایی نمی شناسد. به هر نقطه ای از جهان که ردپایی از تمدنِ تاریخی در آن باشد، سر بزنیم، عطر این ظلم مداوم بر وجدان های بیدار اثر می کند. اهرام عظیم الجثه ی مصر را در نظر بیاورید. اگر این اهرام را در وسط بیابان سوزناک مصر، آن هنگام که خورشید، چُنان پرده ی وسیعی از ابر رویتان

گسترده شده ببینید یا تصاویر ثبت شده از این عجایب را بنگرید، شاید از عظمتشان بترسید و حتی لحظاتی طولانی، متحیر بمانید. اما کافی است عنصر زمان را حذف کنیم و با یک صد هزار برده ای که سنگ های عظیم چند تُنی را از فاصله ی هزاران کیلومتری به پای این گورها می آورند، معاصر شویم تا چیزی جز توحشی دلخراش از آن عظمت به جا نماند.

همین احساس را می توانیم در تخت جمشید هم حس کنیم البته آمیخته با غروری کاذب از افتخاری که برای ما نیست!
اگر در تاریخ تمدن چرخی بزنیم، همین احوالات را در همه ی کاخ های پادشاهی، پرستشگاه ها و سایر بناهای غول پیکری که نشان از پیشرفت معماری در آن ادوار دور دارند می بینیم، از سومر و مصر و آشور گرفته تا بابل و پارس و هند و چین.

برده داری برای خوردن گوشت تن انسان، انجام فعالیت های روزانه،کشاورزی، جنگ و معماری (برای هرچه باشکوه تر فرمانروایی کردن) اولین کاربردهای نظام بردگان در تاریخ بوده اما امروزه، کمی عمیق تر، با نامی مبدل و به اصطلاح مدرن تر، هنوز هم در جریان است. قاچاق انسان، با اغراض گوناگون، بهره کشی جنسی به نحو گسترده، خرید و فروش اعضا، پرورش کودکان برای بهره برداری اقتصادی و قاچاق مواد مخدر ، ساعات کار طولانی و غیراستاندارد در معادن با دستمزد نامناسب، در قرنی که داعیه ی حقوق بشر، مهیب ترین شعاری است که در بوق و کرنا کرده اند، با قوت، بخشی از روند تمدن قرن حاضر است.

قریب به صد و سی سال از کوبیدن آخرین مهر ممنوعیت بر پیشانی نظام برده داری گذشته است اما این قطارِ توحشِ کهن، هنوز به ایستگاه آخر نرسیده، روی ریل جدیدی افتاده است. و این اقسام متنوع بردگی انسان در جهان امروز، میراث نحس مدنیتی است که به آن می بالیم.

آزادی برده داری اندیشه و بدن ها

بیاییم مبارزه با برده داری را از خودمان شروع کنیم.

از خودِ خودمان که برده ی زمان هستیم.

زمان، این سمِّ هولناک زندگی انسان.

زندگی را مسابقه ای برای رقابت و سبقت ندانیم. بنده ی زمان نباشیم تا به بردگی انسان ها کشانده نشویم.

آن لحظه ای که حرص پیروزی بر زمان نباشد، قدرت فاسد هم نیست. قدرت فاسد که نباشد، طبقات زورگو هم کنار می روند. بردگی هم در سایه ی سیادت متولد نمی شود.

بیایید دوران زیستمان را فارغ از بردگی بگذرانیم و برای مبارزه با برده داری، از خودمان آغاز کنیم. بزرگترین دشمن آزادی، جهل است. تا زمانی که برده ای نداند در حال بندگی است( فرقی نمی کند برای چه قدرت یا مولفه یا عنصری )، خلاصی در آینده اش حاصل نمی شود و تا زمانی که ایمان نیاورد به آزاد زیستن، مبارزه، برایش زهری مهلک است.

« که بود و کیست دشمنم؟

یگانه دشمن جهان

هم آشکار ، هم نهان

همان روان ِ بی امان

زمان، زمان ، زمان ، زمان …»

اخوان ثالث

برچسب ها

نوشته های مشابه

‫2 نظرها

  1. سلام واقعا عالی بود. بسیار درست فرمودین بسیاری هنوز برده اند و بسیاری برده دار فقط نوعش فرق کرده
    ممنون از شما

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن